در داستان شهدای کربلا هم در زیارت عاشورا فرموده «بذلوا مهجهم دون الحسین». می گویند بذل آن دادنی است که برگشتن برایش وجود ندارد. نمی دهد که بعد چیزی بگیرد. اگر می دهد که چیزی بگیرد بذل نیست. بذل آن است که فقط می دهد. اصلا یادش نیست که بعد چه می شود.
«و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام; و مرا در سخن و اعتقاد و عمل نسبت به [امام] حسین (ع) ثابت قدم بدار، و هم چنین مرا نسبت به یاران حسین (ع) همان کسانی که خون خویش را در رکاب حسین (ع) و برای حسین (ع) (که سلام بر او باد) بذل نمودند، استوار ساز .»
3. حفاظت از امام و رهبر در عاشورا
همه شهیدان در روز عاشورا به یکدیگر وصیت می کردند که نگذارید به امام گزندی برسد و از او جدا نشوید. آنان حتی هنگام شهادت این قول را از یکدیگر می گرفتند و به همین خاطر در زیارت عاشورا، هنگام ذکر سجده می گوییم:
«الذین بذلوا مهجهم دون الحسین «علیه السلام»؛ «آنان (یاوران امام) کسانی بودند که خون قلب شان را به حسین «علیه السلام» بذل کردند و قبل از او شهید شدند.»
بذل يعني بخشش بدون چشم داشت.
مهج: المُهْجَةُ: دم القلب، و لا بقاء للنَّفْسِ بعد ما تُراق ---قال
الأَزهري: بَذَلْتُ له مُهْجَتي أَي بَذَلْتُ له نفسي و خالِصَ ما أَقْدِر عليه.
ومعناي ( دون ) يعني :
1- براي تفاوت در حال چيزي : ياران حسين عليه السلام بذل دم قلبشان و نفوس شان از حيث شرافت كمتر بوده از خون امام حسين عليه السلام
2- زمخشري گفته : نزديكترين جا به چيزي :ياران حسين عليه السلام بذل دم قلبشان و نفوس شريفشان بسيار نزديك وارتباط به خون حسين عليه السلام دارد.
نویسنده : علی ثناگو
در مورد بذل خود امام حسین تا حالا شده فکر کنی؟؟؟
اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى فرمايد:
(*مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا وَ السَّمُّ النَّاقِعُ فِي جَوْفِهَا يَهْوِي إِلَيْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ وَ يَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ*);[50]
دنيا مثل مار خوش خط و خالى است كهدست به آن بكشى نرم است، ولى اندرونش زهر كشنده است;
انسان نادان و فريب خورده به آن دل مى بندد و كسى كه عاقل دورانديش باشد از آن فرار مى كند.
(*وَ اللَّهِ لَدُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَهْوَنُ فِي عَيْنِي مِنْ عِرَاقِ خِنْزِير فِي يَدِ مَجْذُوم*);[51] به خدا سوگند اين دنياى
شما به نظر من بى ارزش تر و خوارتر است از استخوانبى گوشت خوكى كه در دست بيمار مبتلا به جزام و مرض خوره باشد (اين مرض بدترين بيمارى هاست).
از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است:هرگاه آدمی از گفتار سرباز زند زبان یاراي سخن گفتن ندارد.
و هر گاه انسان مایه گفتار داشته باشد زبان او را مهلت ندهد.
بهراستی ما [اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله] امیران سخنیم؛ عنان سخن در دست ما است، درخت کلام در ما ریشه دوانیده
وشاخه هاي آن بر ما آویخته است. بدانید - خدا رحمتتان کند - شما در زمانی بسر میبرید که گوینده حق کمیاب، و زبان از راستگفتن کُند، و انسانِ حق جو و حق طلب خوار و ذلیل است...
(نهج البلاغه صبحی صالح: ص 476 ، شماره40)
ترك محرّمات یعنی همان گونه که در تربیت و سالم سازي بدن از انجام بعضی امور و خوردن پاره اي از خوردنیها باید پرهیز
کرد، در تربیت و تهذیب نفس نیز از انجام برخی کارها و استفاده از بعضی غذاها باید اجتناب ورزید. قطب راوندي از امام باقرعلیه
السلام نقل میکند که فرمودند: شگفتا که مردم از ترس بیماري در خوردن غذا احتیاط و امساك میکنند ولی از بیم آتش دوزخ ازگناه خود داري نمیکنند »(بحار الانوار، ج 5 / ص 379،بیروت)
البته این خویشتن داري و پرهیز بر خلاف تمایلات نفس انسان است و در آغاز قدري دشوار به نظر میرسد لکن با ریاضت و
مجاهدت، سرانجام، کارها آسان و راهها هموار خواهد شد، چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: درترك گناه با نفس خویش
دست و پنجه نرم کنید تا کشاندن آن به سوي طاعات و عبادات بر شما آسان شود.(جامع احادیث الشیعه، ج 3 / ص 327)