پیام معنوی و فلسفی به زنان
پیام معنوی وفلسفی به زنان
اینکه امام خمینی افکارش را از طریق غزلیاتش با شیواترین روشی که بشر برای بیان یافته است یعنی اشعار فلسفی وعرفانی، انتقال داده است، دست کم در خارج از ایران، حتی در میان مسلمانان و مخصوصاً در غرب بندرت شناخته شده است. بدون تردید اشعار او به عنوان یک عارف جزء بهترین غزلیات زبان فارسی است. در نمونه شعر زیر، نمونه های شعر ذیل، امام دستورهایی را برای پیمودن مسیر عرفانی به عروسش داده است:
فاطی که طریق ملکوتی سپرد خواهد ز مقام جبروتی گذرد
نابینایی است کو ز چاه ناسوت بی راهنما بسوی لاهوت رود
فاطی ز علائق جهان دل بَر کن از دوست شدن به این و آن دل بَرکن
یک دوست که آن جمال مطلق باشد بگزین تو و از کو مکان دل برکن
فاطی تو و حق معرفت یعنی چه؟ دریافت ذات بی صفت یعنی چه؟
ناخوانده الف به یا نخواهی ره یافت ناکرده سلوک موهبت یعنی چه؟
تا دوست بود ترا گزندی نبود تا اوست غبار چون و چندی نبود
بگذار هر آنچه هست و او را بگزین نیکوتر از این دو حرف پندی نبود ( زن روز؛ ش 1643، ص 69 هجدهم بهمن 1376)
با وجود زیبایی بیان آشکارا بر می آید که غزلیات امام تنها به هدف شعر بودن سروده نشده اند. بلکه با هدف تعلیم و تربیت و با هدف ایجاد آگاهی عمیق تر در میان مردم از هنرهای زیبا استفاده نموده و این اشعار را سروده است.
زنان نقش بسزایی را در این فرایند ایفا می کنند. از نظر امام، وظایف اجتماعی زنان به قدری حائز اهمیت است که ایشان نامه های عرفانی ـ فلسفی (نامۀ عرفانی) خود را به یک زن هدیه می کند و به همین دلیل بود که همسر حاج احمد آقا پسر امام (خانم فاطمه طباطبایی) امام را به خاطر گنجینۀ بزرگ دانش و راهنمایی که به او سپرده بود، محترم می شمرد. خوشبختانه این خانم اجازه داد که این نامه های امام منتشر شود و بدین ترتیب، ما آن را به عنوان یک سند باارزش در اختیار داریم. آن نامه، در ماه رمضان سال 1404 قمری، تقریباً 16 سال پیش نوشته شده و به صورت کتابی تحت عنوان «ره عشق» به چاپ رسیده است. اینجانب تمایل دارم بخشهایی کوچکی از آن را نقل کنم:
نامه با یک رباعی زیبا آغاز می شود که معنی آن به شرح ذیل است:
فاطی که ز من نامۀ عرفانی خواست از مورچه ای تخت سلیمانی خواست
گویی نشنیده "ما عرفناک از آنک" جبریل از او نفخۀ رحمانی خواست (ره عشق؛ نامه عرفانی امام، چاپ تهران 1368، ص 11.)
حضرت امام با نصیحتهای پدرانه و دلسوزانه به اشارات و دلایلی می پردازد که با قرآن و حدیث و دیوان عرفا و فیلسوفان بزرگ اسلام نظیر حافظ، سعدی و خواجه عبدالله انصاری از خراسان در هم بافته و تلفیق شده اند. عبارات زیر فلسفۀ خالص عشق هستند:
هر کس و یا هر آنچه که تقریباً کمال یافته است در جستجوی عشق به کمال مطلق است بدون ذره ای نقصان. هر آنچه که ناقص است به نیستی محدود می شود و طبیعت از نیستی متنفر است. کسی که در جستجوی دانش است به دنبال دانش مطلق است و به دانش مطلق عشق می ورزد. همین طور کسی که به دنبال قدرت و به دنبال کمال در طبیعتش است: بشر همیشه عاشق کمال و تکامل بوده است و هر چیزی را که ناقص باشد می خواهد کاملش را داشته باشد؛ زیرا طبیعت از نقصان متنفر است و پرده های روشن و تاریک (کامل روشن یا کامل تاریک نباشد) انسان را به گمراهی رهنمون می شوند. شاعران و متملقان فکر می کنند که وقتی از رهبری قدرتمند و فقیهی دانشمند تعریف و تمجید می کنند، دارند از کمال صحبت می کنند، این در حالی است که آنها تنها یک قدرت محدود و دانش محدود را می ستایند و به آن افتخار می کنند.... (برگرفته از کتاب ره عشق، ص 24)
حضرت امام(ره) ما را به صرفنظر کردن از خواسته های بی پایان نفس و تسلیم در برابر خودخواهی (که حتی به شکل عزت نفس و یا رضایت از خود بروز می کند) تشویق می کند.
ایشان به عروسشان می فرمایند: ناامید مباش. چون ناامیدی قفلهای محکم دروازۀ بهشت است. در کنار زدن پرده ها (شرح دادن رازها) و شکستن قفلها سخت بکوش تا اینکه به چشمه های شداد بهشت و نور برسی.... (برگرفته از کتاب ره عشق، ص 28)
http://www.imam-khomeini.ir/fa/n122523