رسالت ما چیست؟؟؟؟
همه ی شما عزیزان میدانید و ا کنون خوانده اید که معاویه از آن زمان که ، عمر او را برای استانداری شام نصب کرد تا زمان امام حسن مجتبی علیه السلام و بعد هم زمان امام حسین علیه السلام،مدام از نیرنگ و فریبکاری و استفاده ابزار تبلیغ و تطمیع و تهدید بر ضد امامان خود را بیش از پیش نیرومند میکرد.
بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام و مسموم کردن امام حسن علیه السلام ،معاویه به یکسری از هدف های پلید و ضد اسلامی خود رسید.و یک تاز میدان شد. او برای اسلام هیچ ارزشی قائل نبود ،و فقط ظاهر سازی می کرد و هدف او این بود که نام پیغمبر را دفن کند،و خلافت اصیل اسلامی را تبدیل به حکومت نژادی نماید. و آن را به طور موروثی در خاندان بنی امیه حفظ کند .
اکنون مسلط شده و همه منافع و قدرت در اختیار او قرار گرفته است.ابتدا ناپاکانی را مسلط بر مردم کرد تا انسان های انقلابی و زبان های گویای ملت را ریشه کن کند،و بعد راویان بی ایمانی را برای جعل احادیث پیامبر گماشت تا در مدح خودش و خاندان بنی امیه احادیثی بنویسند . و به نام دین در بین مردم نشر دهند .حتی معاویه به این ها هم اکتفا نکرد . بعد از این دستور داد که علی بن ابی طالب را سب کنند و اعلام بیزاری از آن بزرگوار نمایند.
حال بعد از همه ی این برنامه های شیطانی تصمیم گرفت ،فرزند شهوت باز و سرتابه پا فساد خود را به ولایتعهدی نصب کند تا اینجا به هر نحوی بود پسر ابوسفیان برنامه های خود را پیش برد.
اینک اجتماع در مرحله حساسی قرار گرفته،که خطرناک ترین آن تغییر افکار و عقاید مسلمین به وسیله دستگاه ها ی تبلیغاتی وسیع حکومت جور و ظلم است .
یک حکومت غصبی ناحق وقتی روی کار آمد، و مردم به سادگی آن را بپذیرند ،این دستگاه شیطانی به سادگی منکرها و ناپاکان و... را پاک و مقدس جلوه می دهد.و آنچه را که مقدس و ارزشمند است را بی ارزش و بی اهمیت نمایش می دهد.
شاید شما هم مثل بنده با این سخن به یاد ابزارهای تبلیغاتی مدرن افتاده باشید.انواع هجمه های دشمنان و مخالفین اسلام به وسیله ی همین ماهواره ،شبکه های اجتماعی،اینترنت و حتی گاها فیلم های تلوزیونی در قالب های مختلف اعم از، عکس نوشته ،کلیپ و حتی آن استیکر هایی که ساخته شده به دست دشمن یا معاند و منافق هست و در ضمیر خود آگاه و ناخود آگاه این جوان و نوجوان عزیز تاثیرات مخربی را می گذاردو عقاید و مقدسات دین را زیر سوال می برد.خوب این عزیز باید توانایی شناخت این معاویه صفتان و یزیدیان زمان را بدست آورد تا گرفتار نشود و بتواند مقابله کند.
بله در هر زمانی این خدعه و فریبندگی ها بوده است.در زمان ما هم این چنین فعالیت می کنند.همه ی ما اکنون با سه درس بسیار مهم یعنی عبرت گرفتن از عاشورا ، شناخت دشمن و تشخیص درست حق از باطل وظیفه داریم مقابله کنیم با دشمنان بزرگی همچون آمریکا ،اسرائیل و....ونمی شود انسان حب اهل بیت علیه السلام و بزرگان اسلام را در دل داشته باشد و در مقابل دوستی دشمنان را هم بخواهد.
خوب است در اینجا قسمتی از سخنان امام خامنه ای را با هم بخوانیم که فرمودند: دنیای امروز، دنیای دروغ، دنیای زور، دنیای شهوترانی و دنیای ترجیح ارزشهای مادی بر ارزشهای معنوی است. این دنیاست! مخصوص امروز هم نیست. قرنهاست که معنویت در دنیا رو به افول و ضعف بوده است. پولپرستها و سرمایهدارها تلاش کردهاند که معنویت را از بین ببرند. صاحبان قدرت، یک نظام و بساط مادیای در دنیا چیدهاند که در رأسش قدرتی از همه دروغگوتر، فریبکارتر، بیاعتناتر به فضایل انسانی و نسبت به انسانها بیرحمتر مثل قدرت امریکاست. این میآید در رأس و همینطور، میآیند تا مراتب پایینتر. این، وضع دنیاست. انقلاب اسلامی، یعنی زنده کردن دوبارهی اسلام؛ زنده کردن «ان اکرمکم عنداللَّه اتقیکم»(۶۵). این انقلاب آمد تا این بساط جهانی را، این ترتیب غلط جهانی را بشکند و ترتیب جدیدی درست کند. اگر آن ترتیب مادی جهانی باشد، معلوم است که شهوترانهای فاسد رو سیاه و گمراهی مثل محمدرضا باید در رأس کار باشند و انسان با فضیلت منوری مثل امام باید در زندان یا در تبعید باشد! در چنان وضعیتی، جای امام در جامعه نیست. وقتی زور حاکم است، وقتی فساد حاکم است، وقتی دروغ حاکم است و وقتی بیفضیلتی حاکم است، کسی که دارای فضیلت است، دارای صدق است، دارای نور است، دارای عرفان است و دارای توجه به خداست، جایش در زندانها یا در مقتل و مذبح یا در گودال قتلگاههاست. وقتی مثل امامی بر سر کار آمد، یعنی ورق برگشت؛ شهوترانی و دنیاطلبی به انزوا رفت، وابستگی و فساد به انزوا رفت، تقوی بالای کار آمد، زهد روی کار آمد، صفا و نورانیت آمد، جهاد آمد، دلسوزی برای انسانها آمد، رحم و مروت و برادری و ایثار و از خودگذشتگی آمد. امام که بر سر کار میآید، یعنی این خصلتها میآید؛ یعنی این فضیلتها میآید؛ یعنی این ارزشها مطرح میشود. اگر این ارزشها را نگه داشتید، نظام امامت باقی میماند. آن وقت امثال حسینبنعلی علیهالصّلاة والسّلام، دیگر به مذبح برده نمیشوند. اما اگر اینها را از دست دادیم چه؟ اگر روحیهی بسیجی را از دست دادیم چه؟ اگر به جای توجه به تکلیف و وظیفه و آرمان الهی، به فکر تجملات شخصی خودمان افتادیم چه؟ اگر جوان بسیجی را، جوان مؤمن را، جوان بااخلاص را - که هیچ چیز نمیخواهد جز اینکه میدانی باشد که در راه خدا مجاهدت کند - در انزوا انداختیم و آن آدم پرروی افزونخواه پرتوقع بیصفای بیمعنویت را مسلط کردیم چه؟ آن وقت همه چیز دگرگون خواهد شد. اگر در صدر اسلام فاصلهی بین رحلت نبی اکرم صلواتاللَّهوسلامهعلیه و شهادت جگرگوشهاش پنجاه سال شد، در روزگار ما، این فاصله، خیلی کوتاهتر ممکن است بشود و زودتر از این حرفها، فضیلتها و صاحبان فضایل ما به مذبح بروند. باید نگذاریم. باید در مقابل انحرافی که ممکن است دشمن بر ما تحمیل کند، بایستیم.( بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای عاشورا،22/04/1371)
همه اینها برای اینست که ما بصیرتمان نسبت به امام زمان خویش بالا رود. مسلما اگر بصیرت در وجود انسان تقویت شود. آنگاه تشخیص خیلی از لغزشگاه ها و پرتگاهها برایش اسان می گردد.و قطعا قسمت قابل توجهی از این فهم با پیروی کردن، گوش به فرمان دادن و اطاعت کردن از امام و رهبر یک جامعه اسلامی میسر میشود.
عمل به تکلیف در هر برهه ای امر بسیار مهمی است که در صحنه عاشورا ،قبل آن و بعد از آن یاران امام حسین علیه السلام این را به معنای واقعی کلمه به نمایش گذاشتند.و بدرستی که این قیام با عظمت حسینی بود که مردم را سینه به سینه ،انقلابی، شهادت طلب، ایثار گر و فداکار و مکلف و مطیع بار آورد تا رساند به قیام خمینی (ره)
اینها و خیلی بیشتر از اینها همه از درس ها و عبرت های فوق العاده عاشورا است. که در نوجوان و جوان امروز هم دیده می شود. جوانانی که آنقدر خوب درس را گرفته اند که حاضرند مال و فرزند که هیچ ، جان بدهندبرای دینشان، و دیگر این روحیه ی شهادت طلب و انقلابی و حسینی ،دیگر شهر و کشور و دیار غربت نمی شناسد. هر کجا که فیض مهیا باشد می رود. و چه خوب که همه جوانان بر این کشتی نجات سوار شوند و آن را از خدا و مقتدای خویش بخواهند.
انسان عاقل هرگز بن بستی را برای خود تصور نمیکند، اگر خطایی و منکری را دید به هر نحو که می تواند جلویش را می گیرد و اگر خود خطایی می کند باید بداند که زمانی فردی به نام حر توبه کرد،و به وسیله امام حسین علیه السلام بخشیده شد. این حر ها در این دوران هم زیادند،یک نمونه آن مردی به نام علی گندابی است . چون مردانگی و غیرت در وجودش بود توانست خود را زود دریابد . و مورد شفاعت سیدالشهدا علیه السلام قرار گیرد.
اکنون رسالت همه ما اینست که با تبلیغات درست(در همه فضاها) و استفاده از ابزار های تبلیغی(پاور،نمایش بر روی پرده،پرده خوانی،تئاتر و کتاب خوانی، و...) و همراه کردن علم با عمل زبان گویای امام خویش باشیم.تا انشاءالله همگی از فتنه ها و ضلالت ها و ... در اخر الزمان نجات یابیم . و برای محقق شدن این امور چاره ای نیست مگر تاثیرپذیری از پیام های عاشورا که در طول متن از آنها نام برده شد.