آموزش بهانه است
سند ۲۰۳۰ را میتوان مدخل ورودی برنامهی جامع سازمان ملل برای تسلط بر کشورها به بهانهی موهوم توسعهی پایدار دانست. این برنامه که در ادامهی پروژهی میلینیوم جهانی است، در چهارمین و مهمترین هدف از اهداف ۱۷ گانهی این پروژه، قرار گرفته است. در حقیقت آغاز و نقطهی شروع این پروژه با تغییر نظام آموزشی کشورها صورت میگیرد، حال آنکه برای رسیدن به جامعهی جهانی یکپارچه و مقبول قدرتهای جهانی، تنها لازم است تا نسل آینده با هویت ملی و مذهبی خود بیگانه شود. در این میان نباید غافل شد که نهادها و سازمانهای جهانی همواره در راستای همافزایی اطلاعاتی و بازوهای اجرایی ایالات متحده امریکا و همپیمانش در سطح بینالملل فعالیت میکنند. در حقیقت این برنامهی جهانی اهدافی مهمتر از صرف تغییر نظام آموزشی را در کشور را دنبال میکند و آن تغییر همهجانبه در اقتصاد، سیاست، قوانین مدنی و سبک زندگی است، بهگونهای که در نظام مرکز- پیرامونی جامعهی جهانی، ایران به کشوری پیرامونی و تابع جامعهی جهانی تبدیل شود. کشوری که با قبول سرکردگی و هژمون یک دولت و فرهنگ خاص، خود را عرضهکنندهی مواد خام و تأمینکنندهی نیروی انسانی برای مناسبات جهانی بداند و حق تصمیمگیری در عرصهی داخلی و بینالمللی را از خود سلب نماید. بیخود نیست که در این سند، از عبارت «شهروند جهانی» برای تعریف مردمان یک سرزمین استفاده شده است. موضوعی که به مرور، روح استقلال یک ملت را نیز نشانه گرفته و به خطر خواهد انداخت.
علیرضا خورسند؛ سند آموزش ۲۰۳۰ یونسکو
http://farsi.khamenei.ir