مثل اینک برخی را یادآور میشویم:
*1-اسلام به آموزش فرزندان فرمان داده و با دیو جهل و بیسوادی مبارزه میکند.آولی چگونگی این آموزش در اسلام معین نشده بلکه آن را به مقتضیات زمان موکول کرده است.
*2-دفاع از اسلام و نوامیس مسلمین یک فریضهء الهی است،مسلمانان باید پیوسته بر توان رزمی خود بیفزایند تا قدرتمندان جهان از آنان حساب ببرند و قرآن این حقیقت را در ضمن آیهء کوتاهی بیان کرده و میفرماید:
و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة...(انفال(8):60.)در برابر کافران تا میتوانید نیرو آماده کنید.
*3-قرآن،حفظ اموال یتیمان را توصیه فرموده و حیف و میل آن را تحریم کرده است ولی این اصل کلی در هر زمان برای خود شکل و خصوصیتی دارد و تجارت با مال یتیم و یا سپردن آن به بانک و یا سرمایهگذاری در کارهای سودآور و غیر اینها،اشکال مختلف آن است که ولّی یتیم باید مصالح او را در نظر بگیرد آنگاه دست به کار شود.
*4-حفظ قرآن و گسترش آموزش آن و تعلیم سنت و ترویج آن،از فرایض دینی است،ولی در هر زمان این فریضه برای خود شکل خاصی را میطلبد که نمیتوان اشکال آن را بدعت شمرد و لذا مسلمانان پس از درگذشت پیامبر(ص)علی رغم مخالفت برخی،پس از اندی به گردآوری سنت پیامبر(ص)به صورتهای مختلف پرداخته و هم اکنون به زیباترین صورت طبع و نشر میگردد.
خلاصه:عملی که بر اثر پیشرفت تمدن موجب صیانت و حفظ قرآن و گسترش سنتمحسوب شود حتی اعرابگذاری و نقطهگذاری و جمع و فهرستنگاری برای آنها همه و همه صورتهای مختلف صیانت قرآن و آموزش سنت است.بنابراین،هر چیزی که اصلی در اسلام دارد،ولی برای آن شکل خاصی معین نشده،تحقق بخشیدن به آن اصل،مطابق مقتضیات زمان،بدعت نیست.
ج:کارهایی که به عنوان امر دینی انجام گیرد،و به هیچ نحوی در دین،اصل و سابقه نداشته باشد،مثلا پیامبر گرامی فرایض یومیه را هفده رکعت تعیین کرده است،اگر کسی تعداد رکعات را افزایش دهد،این بدعت است،قرآن ازدواج با محارم را تحریم کرده است اگر کسی برخی از آنها را حلال اعلام کند،این کار بدعت به شمار میرود،سنت پیامبر(ص) اجزای اذان و اقامه را مشخّص کرده است، اگر شخصی بر اجزای آن بیفزاید،این هم بدعت است،خلاصه اگر در قلمرو امور دینی و به عنوان دین،در کیفیت واجب تصرف کند و یا واجبی را حرام و یا حرامی را حلال معرفی کند،به گونهای که نتوان بر آن،دستور واصلی در اسلام جست،بدعت محسوب میشود.
(جعفر سبحانی،توحید و شرک در عبادت)
صفحات: 1· 2