حضرت آیتالله خامنهای :«در امیرالمؤمنین سه جور صفات هست: یکی آن صفات معنویِ الهی است که با هیچ میزانی برای ماها اصلاً قابل سنجش نیست؛ ایمان، آن ایمانِ متعالیِ عمیق؛ سبقت در اسلام، فداکاری در راه اسلام. اخلاص؛ یک سرِ سوزن عاملی غیر از نیّت خدایی در عمل او وجود ندارد؛ ما [این را] اصلاً میفهمیم؟ برای امثال بنده اصلاً این حالت قابل درک است؟ همهی کارها برای خدا، برای رضای الهی، برای اجرای امر الهی؛ [یعنی] اخلاص. اینها اصلاً چیزهایی است که برای ما قابل توزین نیست؛ قابل توضیح هم درست نیست. علم و معرفت بِالله؛ معرفت بِالله. ما از خدا چه میفهمیم؟ ما وقتی میگوییم «سُبحانَ رَبِّی العَظیمِ وَ بِحَمدِه»، از این عظمت چه میفهمیم، امیرالمؤمنین چه میفهمد؟ معرفت بِالله. اینها یک سلسله از صفات امیرالمؤمنین است که اصلاً برای ما واقعاً قابل توصیف نیست، قابل فهم نیست؛ [اگر] بیایند بنشینند برای ما توضیح هم بدهند، ما درست به عمقش پی نمیبریم، از بس عظیم است، از بس عمیق است؛ این یک دسته از صفات امیرالمؤمنین است.
یک دسته دیگر، صفات برجستهی انسانی او است؛ اینها همان چیزهایی است که انسان مسلمان و غیر مسلمان و مسیحی و غیر مسیحی و بیدین و با دین و همه را مجذوب میکند: «شجاعت»، «رحم»؛ آن انسانی که در میدان جنگ آنجور میجنگد، وقتی سروکارش با یک خانوادهی یتیمدار میافتد، آنجور با یتیمان همراهی میکند، خم میشود، بچّه یتیمها را بازی میدهد، روی دوش خودش سوار میکند؛ اینها اصلاً همان چیزهایی است که ربطی به این ندارد که ما متدیّن باشیم و به چه دینی متدیّن باشیم تا اینها را احترام کنیم؛ هر انسانی در مقابل این عظمت وقتی قرار میگیرد احساس خضوع و تعظیم میکند. «ایثار»؛ ایثار یعنی دیگری را بر خودت ترجیح بدهی؛ یعنی گذشت؛ یعنی آنجایی که حق با شما است بهخاطر خدا، بهخاطر یک مصلحتی از این حق -البتّه حقّ شخصی- صرفنظر کنی؛ چه حقّ مالی، چه حقّ آبرویی، چه هر حقّ دیگری از حقوق خود؛ معنای ایثار این است. اینها هم یک دسته از صفات امیرالمؤمنین است که اگر انسان بخواهد بشمرد این خصوصیّات را یک کتاب میشود، یک طومار طولانیای خواهد شد.
دستهی سوّم از خصوصیّات امیرالمؤمنین، خصوصیّات حکومتی است که نتیجهی همان مسئلهی امامت است؛ امامت یعنی اینجور حکومتکردن. البتّه شدّت و ضعف دارد که آن حدّ اعلایش در شخصیّتی مثل امیرالمؤمنین هست. خصوصیّات حکومتی مثل چه؟ مثل «عدالت»، مثل «انصاف»، مثل «برابر قراردادن همهی آحاد مردم»، حتّی آنکسانی که در جامعهی شما زندگی میکنند، امّا در دین شما نیستند. امیرالمؤمنین وقتی شنید بسربنارطاة رفت وارد شهر شد و وارد [حریم] خانوادهها شد، یک خطبهی دردناکی دارد: بَلَغَنی اَنَّ الرَّجُلَ مِنهُم لِیَدخُلُ المَرأَةَ المُسلِمَةِ وَ الاُخرَی المُعاهَدَةِ فَیَنتَزِعُ حِجلَها؛ شنیدم که این نیروهای ظالم و ستمگر و گستاخ وارد خانهی زنهای مسلمان و زنهای غیر مسلمان -مُعاهَد یعنی همان یهود و نصارایی که در جامعهی اسلامی زندگی میکردند- میشدند و لباسهای اینها را، حِجِل اینها را، دستبندهای اینها را، پابندهای اینها را میکشیدند و میبردند و غارت میکردند؛ بعد میفرماید که اگر انسان از غصّهی یکچنین چیزی بمیرد و جان بدهد، او را ملامت نباید کرد. ببینید شخصیّت این است، ترحّمش به مردم، دلسوزیاش نسبت به مردم، آن هم همهی مردم؛ خب در جامعهی اسلامی، یهودی و نصرانی و غیر اینها زندگی میکنند که اینها مُعاهَدند. خب از خصوصیّات حکومتی او این است: «عدل»، «انصاف»، «برابری».
«اجتناب از زخارفدنیا و زینتهای دنیا برای شخص خود»؛ از بلاهای حکومتهای دنیا یکی همین است؛ چون رئیس کشور که شدیم، منابع مالی کشور در اختیار ما است؛ وسوسه بشویم؛ [بگویم] اینجا زمینِ خوب هست، اینجا امکاناتِ خوب هست، اینجا پولِ خوب هست؛ از اینها یک سهمی حالا [برداریم]. آنهایی که خیلی شقی و بدبخت و روسیاهند، همهاش را برای خودشان برمیدارند، مثل رضاخان؛ آنهایی که یک خردهای انصافشان بیشتر است، یک کمیاش را به دیگران میدهند، غالباً هم به اطرافیان خودشان؛ یک مقدار هم خودشان برمیدارند. این جزو بلایای حکومتها است؛ همین حکومتهای دموکراسی دنیا هم همه همینجور هستند. میشنوید؛ زن فلان رئیس جمهور در تعطیلی مثلاً زمستانی یا تابستانی به فلان جزیرهی خوش آب و هوا مسافرت کرده، اینقدر میلیون دلار خرج کرده! از کجا؟ فلان خانوادهی اشرافی سلطنتی برای مسافرت وارد فلان شهر شدند، این تعداد هتل، این تعداد امکانات در اختیارشان بود، در ظرف ده روز، بیست روز که ماندند، این مقدار میلیارد -مبالغ میلیاردی- خرجشان شد! حکومت امامت با این چیزها مخالف است. استفادهی شخصی از امکانات عمومی ممنوع؛ اجتناب از دنیا برای شخص خود.
به مناسبت سالروز تولد شهید ادواردو آنیلی در این گزارش به بخشهایی از زندگی وی میپردازیم.
شهید (مهدی) ادواردو آنیلی فرزند سناتور جيانی آنيلی،در 6 ژوئن 1954 در نیویورک به دنیا آمد. پدرش میلیاردر ایتالیایی است و صاحب کارخانههای ماشین سازی فیات، فراری، اوبکو، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو، چندین کارخانه صنعتی، بانکهای خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای لاستامپا، کوریره، دلاسرا و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. پدر ادواردو کاتولیک و مادرش یک پرنسس یهودی است.
آنیلی تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا گذراند و سپس راهی کالج آتلانتیک انگلستان شد. دکترایش را در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون آمریکا گرفت.
اجداد ادواردو با راهاندازی کارخانه فیات در ایتالیا این صنعت عظیم را در آنجا بنا گذاشتند که امروزه بستگانش سهامدار عمده شرکت فیات، صاحب بانکها و بیمهها، باشگاه یوونتوس و... هستند.
هدف اصلی يهوديان در وصلت با خانواده آنيلی تلاش براي تصاحب اموال ميلياردی اين خانواده بود به همين دليل بعدها خواهر ادواردو نيز به عقد يک خبرنگار یهودی به نام الکان در میآيد، که اين ازدواج با وجود چهار فرزند به طلاق میانجامد سپس خواهر ادواردو با يک مسيحی ازدواج میکند و از اینجا به بعد، یک نوع رقابت بین یهودیت و مسیحیت در مورد فرزندان خواهر ادواردو بهوجود میآید.
بیاهميتی ثروت آنيلی برای ادواردو و تمايلش به اسلام، موجب شد تا پدرش حاضر نشود میراث خانواده را به او بسپارد؛ لذا جيانیآنيلی پسر برادرش که مسيحی بود را به عنوان جانشین ادواردو تعيين میکند. اما چيزی نمیگذرد که خبر مرگ پسرعموی ادواردو بر اثر سرطان ناشناختهای میپيچد.
اين مرگ نيز از مرگهای مشکوک خانواده آنيلی بود؛ چرا که اگر وی به عنوان وارث اموال آنيلي زنده میماند، مدیریت اين ثروت عظيم به یک مسیحی تعلق میگرفت و این خلاف خواسته يهوديان بود.
ادواردو چگونه مسلمان شد؟
ادواردو در مورد مسلمان شدنش چنین میگوید: زمانی که در دانشگاه نيويورک درس میخواندم، یک روز در کتابخانه قدم میزدم و کتابها را نگاه میکردم چشمم افتاد به قرآن و کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است.
آنرا برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم، احساس کردم این کلمات، کلمات نورانی است و نمیتواند گفته بشر باشد، اين بود که بسيار تحت تاثیر قرار گرفتم اين شد که آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را میفهمم و قبول دارم.
اولین آشنایی ادواردو آنيلی با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبههای دکتر محمدحسن قدیری ابیانه، رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا (در سالهای ۵۸ تا۶۱) بوده که از طريق تلويزيون ايتاليا پخش شده که ادواردو پس از شنيدن اين مصاحبه برای دیدار با وی به سفارت ايران در ايتاليا مراجعه کرده و همين باعث ارتباط ادواردو آنيلي با ايران شد.
قدیری ابيانه درباره اولین ملاقاتش با ادواردو میگويد: بعد از یک میزگرد مطبوعاتی که برگزار کردیم به عنوان رایزن مطبوعاتی سفارت ایران، یک روز یکشنبه در حالی که من در اقامتگاه سفارت بودم، دربان سفارت گفت که یک جوان ایتالیایی آمده و میخواهد شما را ببیند.
من هم گفتم اگر میشود به او بگویید فردا برای ملاقات بیایند. ولی بعد از لحظاتی دربان سفارت دوباره زنگ زد که این جوان میگوید خدا هر در بستهای را میگشاید. من هم گفتم در را باز کنند و خودم هم رفتم به استقبالش.
جوان قد بلند لاغری بود که با یک موتور گازی کهنه آمده بود و خودش را ادواردو آنیلی معرفی کرد. من بدون اینکه انتظار جواب مثبتی از او داشته باشم، از او پرسیدم که شما با خانوادهِ آنیلی معروف نسبتی دارید و او گفت که من پسرش هستم.
گفتم تو اگر واقعا پسر آنیلی هستی پس چرا با این موتور دست دوم آمدهای؟ گفت این مال نگهبانمان است و من با این آمدهام تا شناخته نشوم. من مصاحبه شما را دیدم و مسلمان هستم، گفتم چه زمان مسلمان شدی؟ گفت چهار سال قبل.
وی میافزايد: ادواردو شرح مسلمان شدنش را برايم گفت و درخواست کرد که با هم دوست باشیم، از آن به بعد هر وقت که ادواردو به شهر رم میآمد منزلش در شهر تورینو بود به من هم سر میزد. و چند جلسه از ديدارهايمان نگذشته بود که شیعه شد.
قديري ابيانه میگويد:وقتی برایش راجع به تشیع توضیح دادم، م شد و بعد شتاقاز شیعه شدن و ذکر شهادتین، نام او را مهدی گذاشتیم.
بار اول که به ایران آمد، خدمت حضرت امام (ره) رفت. در آن ملاقات، حضرت آیتالله خامنهای، آقای هاشمی، سیداحمد خمینی و فخرالدین حجازی حضور داشتند.
ادوادو چند بار به ایران سفر کرده و زیارت حرم امام رضا(ع) مشرف شده بود. در یکی از این سفرها در هفتم فروردین 1360 در نماز جمعه به امامت آیتالله خامنهای شرکت میکند.
در همین سفر ادواردو با بنيانگذار جمهوری اسلامی ايران دیدار کرده و حضرت امام پیشانی ادواردو را میبوسد.
ادواردو با اینكه به دلیل موقعیت مالی و سیاسی خانودهاش با بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی جهان ملاقات كرده بود، در ملاقات با حضرت امام(ره) به شدت شیفته سادگی، عظمت و معنویت ایشان شده بود. این ارتباط عملاً مسیر زندگی ادواردو را عوض كرد.
میدانست اگر میخواهد مسلمان بماند خبری از ارث نیست
ادواردو از ابتدای اسلام آوردن توسط والدینش تهدید شد که اگر میخواهد مسلمان بماند خبری از ارث نیست. طبق گفته آقای عبدالهی این فشار تا قدری بود که گاهی او حتی کرایه تاکسی هم نداشت و این اواخر که دیگر مطمئن شد که راهی برای رسیدن به ارث وجود ندارد الا دست کشیدن از اسلام، تصمیم گرفت به قم برود و طلبه شود تا از این طریق به گسترش اسلام کمک کند که دیگر مهلتش ندادند.
آشنایی شهید آنیلی با امام خمینی(ره)
شهید آنیلی به شدت علاقمند به امام خمینی(ره) بود. این آشنایی او هم بر میگشت به اخباری که از ایشان و جریان انقلاب اسلامی در رسانه های اروپایی منتشر می شد. او میگفت انسان صالحی را که قرآن از او نام می برد من در امام خمینی(ره) میبینم.
اعمال فشار به ادواردو برای بازگشت به مسیحیت
خانواده آنیلی برای آنکه ادواردو را از ارث محروم کنند، سعی زیادی در دیوانه جلوه دادن وی داشتند. به همین منظور وی را در بیمارستانی روانی بستری کردند که به گفته ادواردو، همه کارکنان آن یهودی بودند. ادواردو به خاطر ترس از شستشوی مغزی در آن تیمارستان سعی کرد تا از آنجا فرار کند.
فعالیتهای ادواردو در ایتالیا
ادواردو به عنوان فرزند ارشد دانيلی با اعمال نفوذش سعي داشت در قراردادی با يکیاز کانالهای تلويزيونی ايتاليا فیلم مستندی راجع به کشورهای اسلامی بسازد و تهيه کنندگي آن را نيز خودش به عهده بگيرد.
قدیری ابیانه درباره وی میگوید: ادواردو نمیتوانست در قبال توهين به مقدسات سکوت کند، وی همچنین در برابر جنایات اسراییل در فلسطین طاقت نمیآورد و به نخستوزیر و رییسجمهوری و حتی سران کشورهای دیگر زنگ میزد و خواستار جلوگیری از این اقدامات میشد که من به او گفتم داری با این کارها شهادتت رو جلو میاندازی. صهیونیستها دست از سر تو بر نخواهند داشت، از این کارها پرهیز کن.
راز شهادت ادورادو آنيلي و توطئه يهوديان
۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) جسد ادواردو در زیر پل ژنرال فرانکو رومانو پیدا شد، ظاهر قضیه نشان میداد که وی از روی پل به پائین پرت شده است.
دكتر باوا میگويد: ادواردو تصميم داشت با ايجاد تغييراتی اساسی در قسمت مديريت تجاري شركت فيات به زد و بندها پايان دهد.
نكته ديگر اين است كه به غير از دادستانی ايتاليا، گزارش اداره پليس جنايی ايتاليا در دست من است كه با ارائه شواهدی سعي كردهاند قتل وی را خودكشی جلوه دهند. شواهد صحنه قتل همگی حكايت از غيرواقعی بودن خودكشی دارند.
به عقيده من كسی از آشنايان خانواده آنيلی يا افرادی كه در منزل آنها رفت و آمد میكردهاند، ادواردو را در خانه به قتل رسانده و سپس جنازه وی را به زير پل انتقال دادهاند.
جالب اینجاست كه جورجو برادر سناتور آنیلی نیز در سن ۳۶ سالگی به مرگ مشكوكی در سالهای دور كشته شده و سهم او بین بقیه تقسیم بندی شد.
پدرش وی را تهدید به محرومیت از ارث در صورت عدم ترك اعتقاد به اسلام كرده بود و او برای حفظ دینش حاضر به گذشت از میلیاردها دلار ثروت شده بود و به خاطر اسلام آوردن، به شدت تحت فشار خانواده بود تا دست از اسلام بكشد.
ادواردو در خانه خیلی تنها بود. حتی نامزدش به خاطر اعتقاداتش او را ترك كرده بود. ادواردو خیلی تلاش كرد كه وی را مسلمان كند، ولی علیرغم تلاشهایش، وی مسلمان نشد.
وی مایل بود كه با یك دختر مسلمان ازدواج كند، ولی با فشارهایی كه خانوادهاش به او میآوردند و روزها و ساعتها او را در منزل خودش محبوس میكردند، وی به خودش اجازه اینكه كس دیگری را وارد این همه عذاب كند، نداد.
ادواردو نگران سوءقصد از سوی صهیونیستها بود و به آقای قدیری گفته بود كه آنها او را به خاطر اسلام آوردنش خواهند كشت و قتل او را به خودكشی، حادثه غیرمترقبه یا بیماری نسبت خواهند داد و حتی او را به زور در یك درمانگاه روانی خصوصی ویژه میلیاردرها در نزدیكی مرز سوئیس به طور كاملاً مخفی بستری كرده بودند و بالاخره همانطور كه خود ادواردو حدس میزد، در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) در یک واقعه مشكوک در سن ۴۶ سالگی به شهادت رسید.
این رسانهها، "ادواردو" را فردی حساس، گوشهگیر، منزوی، خجالتی، معتاد و بیمار توصیف كردند، اما در میان حجم عظیم اخبار منتشره، خبری از انجمن فارغالتحصیلان ایتالیا منتشر شد كه ادواردو را یك مسلمان شیعه معرفی كرد و ادعا نمود كه وی توسط عوامل صهیونیست به شهادت رسیده است. اما علیرغم ارسال این خبر برای رسانههای مختلف، هیچكدام حتی اشارهای هم به آن نكردند.
برداشت شهید ادواردو آنیلی از سوره کهف
از این (آیات) واضح است که آخرین پیامبر (سلام بر او) محمد [ص] است، زیرا که آخرین قوانین الله است که به زمین قبل از روز جزا (قضاوت جهانی) نازل شده و خواهد شد. بنابراین بعد از اسلام دین جدیدی نخواهد آمد.
متن زیر قسمت پایانی نامهای است كه ادواردو مهدی آنیلی در تاریخ 3 می 1980 نوشته است.
امیدوارم الله شما را هدایت كند. امیدوارم او شما را حفظ كند، لطفاً محتاط باشید؛ زیرا من امروز احساس قویای نسبت به شما دارم. امیدوارم الله همیشه با ما باشد.
1396/03/17 http://farsi.khamenei.ir
تجربه سازش تنها محدود به کشورهای غیرغربی یا ضعیف نیست و غرب نیز در مقاطعی آن را تجربه کرده است. برای مثال، غربیها بعد از به قدت رسیدن هیتلر در آلمان، با سازشها و مماشات فراوانی که در برابر وی نشان دادند، باعث جریتر شدن وی و تجربه تلخ جنگ جهانی دوم شدند. مهمترین بخش این سیاست سازشکارانه در برابر هیتلر مربوط به پذیرش جدا شدن منطقه سودتنلاند جمهوری چک و واگذاری آن به آلمان است که به سیاست «اپیزمنت» و یا مماشات معروف شده است.کارشناسان معتقدند که سیاست مماشات با هیتلر عامل مهمی در تهاجمیتر شدن هیتلر و آغاز جنگ جهانی دوم بود.
اما اگر بخواهیم نتایج عقبنشینی در برابر غربیها را بهخوبی درک کنیم، بهتر است رابطه آمریکا با دولتهای دستنشانده خود را نیز بررسی کنیم. آمریکا در رابطه با حاکمان دستنشانده خود نیز به دنبال تأمین منافع خود است و حمایت از آن حاکمان را تا آنجا بهپیش میبرد که منافعش تأمین شود. این حاکمان هرچقدر در برابر آمریکا عقبنشینی کردند، به همان میزان توسط این کشور دوشیده شدند. رابطه آمریکا با عربستان و ایرانِ دوران پهلوی، نمونه بارز این نوع رابطه است.
عربستان سعودی
عربستان سعودی از ابتدای تأسیس خود تاکنون برای تأمین امنیت، وابسته به آمریکا بوده است. این نوع رابطه را معمولاً در عرف سیاسی رابطه حامی – پیرو (patron-client) مینامند که کشور ضعیفتر به منظور حفظ امنیت خود وابسته به یک کشور قدرتمند میشود. البته شرط این نوع رابطه، داشتن مزیت برای کشور قدرتمند و یا بهاصطلاح، کشور حامی، از طرف کشور ضعیفتر است. اگر بخواهیم به زبان ساده این نوع رابطه را توضیح بدهیم، کشور ضعیفتر برای تأمین امنیت کشور خود، که معمولاً از مقبولیت داخلی نیز برخوردار نیست و حاکمان آن بهوسیله جنگ داخلی و با پشتیبانی کشورهای دیگر به سلطه میرسند، به یک کشور قدرتمند باج و خراج میدهد.
واضح است که مهمترین مزیت عربستان برای آمریکا مسئله تأمین انرژی است. عربستان همواره تأمینکننده اصلی انرژی آمریکا بوده است و در مواقع ضروری با کموزیاد کردن مصنوعی قیمتها به این کشور خدمت کرده است. البته این پایان کار نیست و دلارهایی که آمریکا بابت خرید نفت به عربستان میپردازد، بهوسیله فروش اسلحه به این کشورها باز پس میگیرد. عربستان سعودی ازیکطرف بزرگترین صادرکننده نفت به آمریکا و از طرفی دیگر بزرگترین واردکننده سلاح از این کشور است. وزارت خارجه آمریکا در ابتدای سال جاری میلادی در صفحه مربوط به معرفی عربستان سعودی اینطور نوشته است: «عربستان سعودی بزرگترین خریدار سلاح از آمریکاست و در حال نیز حدود ۱۰۰ میلیارد دلار قرارداد فروش اسلحه بین این دو کشور وجود دارد. علاوه بر این، آمریکا با وزارت دفاع عربستان در حوزه مشاوره و آموزش امنیتی همکاری داشته است. از دهه ۵۰ میلادی نیز سپاه مهندسی ارتش آمریکا نقش مهمی را در ساختوسازهای نظامی و غیرنظامی در عربستان داشته است.» البته این رقم ۱۰۰۰ میلیارد دلاری مربوط به قبل از قراردادهای۴۰۰ میلیارد دلاری اخیراست. عربستان در هشت سال ریاست جمهوری قبلی آمریکا نیز چیزی حدود ۱۱۵ میلیارد دلار اسلحه از آمریکا خریده بود. کشوری که خود دچار مشکلات اقتصادی از جمله بیکاری گسترده است و نیز در سال گذشته ۹۰ میلیارد دلار کسری بودجه داشت، اکنون برای جلب نظر آمریکا چنین قراردادهایی را امضا میکند. مسئولان آمریکایی نیز بیتوجه به مشکلات اقتصادی عربستان، به فکر حل مشکلات اقتصادی خودشان هستند و بیکاری گسترده در عربستان برایشان اهمیتی ندارد. مطمئناً اگر وضع حاکمان سعودی به همین منوال ادامه پیدا کند، در آینده مجبور خواهند شدند که برای کسب رضایت غربی باجهای سنگینتری را پرداخت کنند.
[فايده و حكمت سرازير شدن آب دهان اطفال]
و اما آبى كه از دهان اطفال جارى مىشود و اكثر اوقات سبب دفع رطوبتى مىگردد كه در ابدان ايشان بماند، هر آينه احداث دردهاى عظيم در ايشان نمايد چنانچه مىبينى كسى را كه رطوبت بر او غالب مىشود يا ديوانه و مخبط مىشود يا به فلج و لغوه و اشباه آن مبتلا مىگردد.
پس خداوند عليم در كودكى مقرر گردانيده كه اين رطوبت از دهان ايشان دفع شود تا موجب صحت ايشان در بزرگى گردد. و تفضل كرده است بر خلق خود به آنچه جاهلند به حكمت آن و لطف كرده است بر ايشان به آنچه نمىدانند آن را.
و اگر بشناسند نعمتهاى او را بر خود، هر آينه تفكر در آنها مشغول گرداند ايشان را از ارتكاب معصيت او، منزه است خداوندى كه بزرگ و كامل است نعمتهاى او بر مستحقين و غير ايشان از خلق بىپايان، و بلندتر است از آنچه مىگويند مبطلان و ملحدان بلندى بسيار.
توحيد مفضل / ترجمه علامه مجلسى، ص: 67
فرصت ماه رمضان فرصت بسیار مهمی بود که انشاءاللّه ملتهای مسلمان از آن استفاده کرده باشند. فرصت عید فطر، فرصت بزرگی است. فرصتها از دست میروند - «تمرّ مرّ السّحاب» بایستی از آنها لحظهای استفاده کرد.
۱۳۹۱/۰۵/۲۹بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی
وَ قَالَ علی( عليه السلام ) : قُرِنَتِ الْهَيْبَةُ بِالْخَيْبَةِ وَ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ .
و آن حضرت فرمود: ترس قرين يأس، و كم رويى همراه با محروميت است. فرصت به مانند ابر گذرا مىگذرد، پس فرصتهاى نيك را غنيمت دانيد
نهجالبلاغه قصار ۲۱